دیمآ سآن

جایی که کلمآت کم می آورند و وآژه هآ بی معنآ میشوند...!

oshi no ko

شنبه ۱۴۰۲/۰۲/۳۰، 22:4

وقتی چشم هام رو بستم، تنها چیزی که توی ذهنم بود انتقادای بی رحمانه بود. با گفتن این که همه چیز تا صبح آروم میشه خودم رو مجبور به خوابیدن کردم. ولی امکان نداشت همچین اتفاقی بیوفته...

-آکانه

person دیمآ

سهم ماه است دیگر...

پنجشنبه ۱۴۰۲/۰۲/۱۴، 23:21

و قصه ی چرخ و فلک امشب من ، ناتمام ماند...

+صحبتی ندارم دیگر بگویم؛ پس اندکی سکوت دم میکنم. تلخی اش کمتر از قهوه است.شبتان مهتابی.

person دیمآ

چهارشنبه ۱۴۰۲/۰۲/۱۳، 19:8

خب کافیه ...

person دیمآ

؛ یا . ؟

دوشنبه ۱۴۰۲/۰۲/۱۱، 19:38

اون لحظه هایی که فکر میکنی دیگه آخره خطه و باید تموم شی ، فقط مکث میکنی ، و بعد دوباره ادامه میدی. این یه ایراد بزرگ داره ، اونم اینه که همش نگاهت به گذشتس...

اما یه وقت هایی نقطه میزاری و خط جدیدی رو شروع میکنی ، شاید بخاطر گذشته مکث کنی

اما بخاطر گذشته خط جدیدت رو خراب نمیکنی.

اونجاست که پیشرفت کردی!

-تکه هایی از آسمان

person دیمآ