371
از چشم تمام کسانی که "قضاوت " میکنند یک جلاد نگاه میکند
-نیچه
-من اینجوری کار میکنم، هرکی تو قضیه باشه خودم رو میزارم جاش،در راهی که رفته راه میرم، درک و حس میکنم، حقیقت فقط اینجوری رو میشه...
~ایلگاز.
من بر اساس حرف های دیگران نه، بر اساس حقیقت های خودم زندگیم رو شکل دادم.
-ایلگاز
برمیگردم ... چون دیدم تو راهروهای دادگستری کسایی هستن که احساساتشون رو قاطی کارشون میکنن، نباید زیاد به حال خودشون رهاشون کنیم...
-ایلگاز
وقتی همه یه نفر رو دوست داشته باشن یعنی یه دروغی این وسطه. یه آدم واقعی به اندازه ی دوستهاش دشمن هم داره.
-ایلگاز
پنهون کاری ... تو دلم رو زخمی کرد.بنظرم هنوز هم زخمی هست که خونریزی میکنه.نبخشیدم . از بچگی از پنهون کاری خوشم نمیاد . خیلی عصبی میشدم.بخاطر اینکه نمیفهمم ناراحت نشم ، دلیلش هرچی باشه یه چیزی رو مخفی میکردن.
حس میکنم نادیده گرفته شدم.انگار آدم محسوب نمیشم ارزشی ندارم. نابود میشم. میگم کجا اشتباه کردم؟ چه کم و کاستی داشتم؟ از دست خودم عصبانی میشم.
میخوای اسمش رو بزار محافظت از خود. ولی هرکی باعث این شده باشه از زندگیم حذف میکنم.
-ایلگاز
وقتی آدم عدالت خواهیش رو از دست میده ، تعادل اش هم بهم میخوره ...
-ایلگاز
خیلی سخته آدم بین دیوارهای خودش گیر کنه. اینکه فقط با خودش رو به رو شه و به بن بست خودش بخوره، خیلی سخته . ارتباط با بقیه آسون تره. وقتی قانون های خودت و چیزایی که وجودت رو با اونا ساختی بزرگترین مانعت میشن، نمیتونی ازشون رد شی...
-ایلگاز
اگه از داخل درد عبور نکنی نمیتونی ازش رد شی...
~ایلگاز
"یک مجرمی که ازش مدرکی نداریم و با یه مدرک ساختگی راحت میتونست زندان بندازه ولی ننداخت.
جلوی جیلین وایستاد و علی رغم همه اذیت هایی که اون مجرم کرد، گفت : حقش نیست راهش نیست .
درسته ایلگاز ... درست نیست که آدم(حتی مجرم ها) رو با جرمی مجازات کرد که متعلق به خودش نیست....! :)"