این قسمت حاوی اسپویل +

اما درباره شخصیت یوهان ، توی پارت قبلی گفتم که اون یه شخصیت عجیب غریب داشت ؛ در عین حال نفوذ ِ زیادی روی آدم ها داشت . میتونست آدم ها رو دستکاری کنه ( جدا از کلیشه ها ، این از ویژگی های بارز یه infj ناسالم هستش ) ، یعنی حتی یک بچه یا یک آدم رو به سمت ِ مرگ ، به راحتی سوق میداد . تنها با دو جمله ، با چند حرف ، با بوجود آوردن تردید ، با نشون دادن صحنه ها ...

تو یک سکانس دکتر تنما بود که گفت : اون خودش با دستای خودش اون بچه رو نمیکشه . بلکه اون رو در برابر ِ بدترین صحنه ها قرار میده ... تا بالاخره بمیره...

توی سریال ؛ شاهد این بودیم که قتل هایی رخ میداد که هیچ ربطی بهم نداشتن ، اما منشا اون قتل ها به کلمه ی " اون " میرسید ... این حجم از ترغیب و نفوذ روی آدم ها ، خیلی ترسناک بنظر میومد :) تا جایی که قتل ها معنی دار میشدن ... و جالبیش همین جا بود که " خودش دستش به خون آلوده نمیشد " .

یوهان قدرت این رو داشت که اون هیولای درون وجود همه رو بیدار کنه و انگار تنها چیزی که میدید تاریکی بود ...

به هیولای بی نام شهرت داره ...

بخاطر اینکه هویتش مشخص نیست :) و در واقع از شروط اصلی ِ کیندرهایم 511 بود ... در واقع هیچ کودوم از بازمانده ها اسم های خودشون رو به یاد نمی آوردند اما نکته ی مهمی که وجود داشت این بود که یوهان از ابتدای ابتدا ؛ اسم نداشت ... یعنی از وقتی که بدنیا اومد :))

-بررسی-پارت 3